طنز کوه


" الناز رکابی" در مسابقات اخیر کاپ آسیا به مقام قهرمانی رسید ما هم اینطور از ایشان تقدیر کردیم!

آن یگانه سنگ‎نورد پر زور، آن بسان موتور دوگانه سوز، آن جهیده بر هر تخته سنگ، آن خندیده به ریش ما هر دَم قشنگ، آن نشسته بر گیره‎ی تاپ، آن برنده کلی کاپ، اما هنوز نیوفتاده از تک و تاب، شیخه الناز رکابی ملقب به شاه ماهی صخره‎های مرجانی از نوادر سنگ بود و کواکب هفت رنگ!

  نقل است روزی به میان مریدان و شاگردان بود همی و سنگ‎نوردی می‎آموخت همی‎تر. پس مریدی برخاست و پرسید: ای شیخه چه شد سنگ‎نورد شدید؟ شیخه بفرمود: حکایتی دارد در ایام ماضی، پس در عنفوان کودکی مادرم هر وقت نان خامه‎ای می‎خرید پس به بالای کمد گذاردی دور ز دست  من و اخی! و چون از دسترس من و داوود دور ببودی بنابراین شش متر دیوار صعود می‎کردی تا به بالای کمد رسی  تا نان خامه ای به کف آوری و به نیش کشیم. این بود که سنگ‎نورد شدیم و چون گاهی شیرینی‎ها به ته می‎کشید با داوود سخت به رقابت بیامدی که آخری را که بخورد همانا صعود سرعتمان هم نیکو شد! ژنتیک است به گمانم!!

 و مریدی دیگر بگفت: ای شیخه مسئلتن؟ صعود از بهر نان خامه‎ای سخت فری سلو بودی آیا هیچ دچار حادثه بشدی؟ بگفت: حادثه نه ولی چند کِرّت داوود برا شیرینی با گوشتکوب بر سرم کوفتی تا آخرین نان خامه‎ای را به کف آوری، همان آسیب!!! پس مرید سر بخاراندی و سوت بلبلی همی بزدی.

نقل است شیخه روزی به میان مریدان مونث بودی به موعظت سنگ! پس بفرمود: بدانید روزی دوران قهرمانی من تمام خواهد شد و باید بروم پس مریدی گفت: ای شیخه آن روز چه به یادگار می گذاری از برای ما؟ بگفتا:  داوود پسر خوبیه مرد زندگیه!هرکس من استاد اویم باید زن داوود شود!!... پس مریدان قدقدی بکردی و کورچ بشدی و به گوشه‎ای بخزیدی بر تخم‎ها نشستی به فصل جوجه شدن!

روزی شیخه در محفلی داد سخن بدادی که من شاگرد بسیار بداشتی و هر که خواهد او را سنگ بیاموزم پس مریدی بِرَد پیت سیما گفت: هان ای شیخه پس کی خدمت برسیم؟ بگفتا: فعلا می‎خوام درس بخونم!! پس مرید بگفتا ای شیخه از بهر تلمذ سنگ منظوربُدی. پس شیخه بگفت هان!!... پس سر بخاراند و زیر لب بگفت: خاک بر سر بی لیاقتت.

چندی  به میان مریدان بود از بهر تدریس سنگ، پس مریدی بپرسید: ای شیخه گره خفت چیست؟ شیخه گفت: همانا گره خفت! نیکو گره‎ای است و بر هر زن مسلمان واجب است آموختن آن! چون هر دم شُوی خرج خانه ندادی چهار دست و پایش  را گره خفت بزدی از پنجره آویران بکردی! سه سوت خرج خانه را بالا آمدی. پس مریدان از این همه فراست و کیاست شیخه به تحسین‎ها ،به به‎ها و ایول‎ها آمدند. 

حکایت است سنگ سالن و طبیعت و دیواره نیکو بدانستی پس روزی به جبال بود  مریدان طناب بیاوردند و گفتند: ای شیخه صعود دیواره یا کُرده ما را بیاموز؛ پس شیخه بگفتا: کی کُرده؟!! بگفتند: شیخه کسی کُرد نیست صعود دیواره‎ای بیاموز ما را. پس فرمود: آهان باشد پس طنابی راست کرد و داد  دو تن طناب را به هارنس خود گره هشت بزدی و خود به میانه شدی و گره پروانه بزدی و گفت حالا شروع می کنیم. پس پریدن کردندی بالا و مریدان طناب بچرخاندی و یک صدا بخواندی شمع ،گل ،پروانه - شمع، گل، پروانه که پایش آنی بلغزید و زمین بخورد و بگفت: آقا موچم از اول!

روزی در سالن به تعلیم بودی و گیره‎شناسی بیاموختی که این مُشتی‎ست، این جانبی‎ست و این اصطکاکی و این گیره معکوس، مریدی بگفت: ای شیخه گیره معکوس در چه زمان به کار آیدی؟ بگفتا وقتی در صعود  تنگ افتادی و مسیر عظیم سخت بیامد کلاچ می‎گیری و معکوس سه به دو می کشی و مسیر تاپ نمودندی!! و مریدان از این همه دانش و بینش و درایت غبطه‎ها بخوردی و حسرت‎ها بیامدندی و سینه‎ها بدراندندی!

روزی مریدی بگفت: ای شیخه از چه روی شاه ماهی سنگ هستی؟ ماهی‎ها سنگ نداشتی! که فرمود: ای بوجهل! پس صخره‎های مرجانی در زیر آب چیست؟ همه شان هم 5.13 بودی پس مرید به لاک فرو برفتی در فکر غرقاب بشدی.

شیخه گاه به تبلیغ اطمعه و اشربه نیز بیامدی و روزی در تبلیغ بگفتا: کوکا می خوری؟ غلط می کنی! کانادا بخور و نیکو تبلغی بشد.

روزی مریدی بگفت: ای شیخه سنگ‎نوردی چگونه مزه‎ای دارد؟ بگفت: مثل چیپس و ماست موسیر البته مزه لوطی خاکه! و مرید از این تشبیه انگشت به دندان خائیدن بگرفتی. 

نقل است قرار بود فیلمی چند به شیخ فرشید بدادی پس بگفت: همین روزها می‎دهم و آن روز رسید که شیخ فرشید سینه قبرستان در 120 سالگی آرمیده بود و شیخه الناز به بالای قبر بیامدی و بگفتا هنوز لود نشده!!! ولی بشه با تلگرام می‎فرستم اون دنیا خیالت جمع!

خدایش نگاهدارش باد

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۲۸ ب.ظ
  • فرشید داوودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی