طنز کوه

کوه زاقارت‎ها!

يكشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۱۹ ق.ظ


"کوهبانو وقتی می‌خندد، انگار کل گروه می‌خندد. او که می‌خندد، سرپرست مگر می‌تواند نخندد؟

کوهبانویی خوب است که خنده‌رو باشد. کل گروه به لبخندش نیازمندند. کوهبانو .....

او بلد است کاری کند، تا سرپرست، مسئول‌فنی و راهنمای‌گروه بخندد؛".....

و قس علی هذا

اینها نوشته ما نیست اصولا سوادش را اینقدر نداریم که این نوشته‎های نادر و کمیاب و اشعار ظریف و نکته بینانه را بسراییم. اینها نثر و نظم یکی از شاعرپیشگان ظاهرا عاشق اما آماتور در مخ زنی است که از قضا  کوه‎نورد هم است  که در رثای نسوان سروده اند آن هم به طرز کاملا ناشیانه

مثلا این بخش را بخوانید

"کوهبانوی تیم که بخندد؛ زندگی، موفقیت، سلامتی، آرامش و لذت می‌خندد، حتی خود شادی هم می‌خندد. قدر کوه‌بانوی گروه را بدانید. او که بخندد کل دنیا می‌خندد."

توجه فرمودید حتی شادی که فی الذاته خودش شاده؛ می خنده و باز شاد می شه یعنی شاد در شاد و بعد همه دنیا هم  نشسته است و هیچ کاری ندارد  و منتظر است تا کوهبانوی ایشان بخندد بعد بزند زیره خنده و از خنده ریسه بروند؛ حالا نخند کی بخند!

شعر:

تمام دنیا یک طرف تو یک طرف عزیزم عزیزم

و باقیش همین تکرار مکررات بود در وصف کوه بانو یا همان کوه دوست دختر ک به جهت اطاله کلام آورده نشد. مایل بودید در انتها کاملش را بخوانید تا ما فعلا به افاضات خود برسیم.

متن منتشره به قلم شخصی ظاهرا در کوه گرام بوده که میان شاعران کوه نورد دست به دست شده و به طنز کوه رسیده است.

اما طنز کوه این وبلاگ غرض مرض دار نتوانست از کنار این نوشته های نغر به راحتی بگذرد.

تجربه ثابت کرده هورمون ها که غلیان می کند شعرهای عاشقانه متولد می شوند  مثلا کسی تا حال نشنیده آغا محمد خان قاجار اصولا شعری در وصف زنی سروده باشد چرا که خواجه بوده و خب در این مواقع طبع شعر! به شدت فروکش می کند حال این غلیان هورمن وقتی با ارتفاع زدگی درکوه هم  همراه  شود کرسی شعر متولد می شود به همین راحتی.

این متن به تنهایی توانست  مرزهای پاچه خواری از جنس مونث را کیلومتر ها جا به جا کند و به سایر کرات  برساند.

البته ما خیال کردیم فقط در حوزه امداد و نجات است که اینگونه طبعیات تبلور پیدا کرده است. فهمیدیم خیر در واقع  گاهی در حوزه غلیان هورمون ها هم چیزهایی نوشته می شود فراتر از رومانتیک بودن.

 این نوشته نشان داد که بانوان کوه نورد منظور نظر این نثر چنان ارج و قرب دارند که اگر به ناگاه وسط صعود بر اثر فشار هم تلنگشان در برود نه تنها مذموم نیست بلکه می شود ساعت ها  برا ی همین تلنگ! شعر سرود و نثر نوشت مثلا:

  من به بوی گ...زت ای دوست گرفتار شدم وووو

گاهی کوه بانو آروغ می زند و بوی پیاز می زند تو فضا، برای این دسته از کوهبانو پرستان بوی گل سوسن و یاسمن خواهد آمد و می شود گفت:

کوه بانو که آروغ می زند پرندگان می خوانند. یاس از شرم سر فرو می برد و فضا آکنده می شود از بوی اقاقی. کوه بانو که اجابت مزاج می کند زمین متولد می شود و کود در بستر زمان به گیاه حیات می بخشد...

 ای پدرت بسوزه کوه بانو که چه می کنی

 

حال چرا این متن ها در رثای کوه مردها نوشته نمی شود قاعدتا باید ناشی از زمختی جنس باشد وگرنه لااقل مثلا مارا کوه مرد نمی خواندند کوه خر! که می گفتند.

کوه بانو که بخندد من 14 فری سلو صعود می کنم کوه بانو که بخندد شمالی دماوند را در زمستان یک روزه در می آیم کوه بانو که بخندد من خودم را به فاک عظما می دهم  فقط او بخندد. در همین راستا دیشب کوه بانو خندید گرده آلمان ها آن هم زمستانه! شما از الان صعود کرده بدانید.

در همین راستا و در راستای مفاهیم جنسیت زده و خلق عبارت های کوهی منتسب به نسوان نگارنده اسامی زیر را منبعد در استفاده سایر کرسی شعرهای آتی پیشنهاد می کند:

-کوه یابو

-کوه نامرد با زانو

-کوه زاقارت

-کوه بچه

-کوه دختر

-کوه باکره

-کوه نر خر

-کوه مطلقه

-کوه سه نقطه شعر

تذکر آیین نامه ای!:

1-خانم های کوه نورد باور بفرمایید این تراوشات فقط نظر شخصی نویسنده عاشق پیشه بوده وگرنه سایر کوه نوردان مرد همچین نظر لوسی در مورد شما ندارند.

2-کوهبانو که می خندد به هر حال سر و ته همه چیز ظاهرا هم می آید.

3- و فرمودند که:

در نمازم خم ابروی یار یاد آمد

حالتی رفت که گلنار به فریاد آمد

متن کامل نثر شاذ بدون نام نویسنده و در ادامه نقد خوب مسعود فرحبخش را هم ببینید.

در کوه گرام آمده که:

کوهبانو وقتی می‌خندد، انگار کل گروه می‌خندد. او که می‌خندد، سرپرست مگر می‌تواند نخندد؟

 

کوهبانویی خوب است که خنده‌رو باشد. کل گروه به لبخندش نیازمندند. کوهبانو که بخندد، تمام گروه می‌خندند.

 

او بلد است کاری کند، تا سرپرست، مسئول‌فنی و راهنمای‌گروه بخندد؛ حرفه‌ای و تازه‌کار بخندد؛ پزشک و کوه‌یار بخندد؛ سرقدم و عقب‌دار بخندد؛ مسئول ترابری، عکاس و آشپز بخندد. تمام گروه بخندد، کوهستان، دنیا و عشق بخندد، حتی جی‌پی‌اس هم بخندد.

 

انگار قله هم دارد می‌خندد و منتظر است تا گام برروی خاک مقدس‌اش بگذارید و آسمان را از غریو شادی و هوراهایتان پر کنید و بازهم بخندید.

 

مسیر بازگشت هم دارد می‌خندد و شما را دعوت می‌کند تا به‌سلامتی به منزل بازگردید و رضایتِ حاکی از بازگشت به‌سلامتِ کوهنوردِ خانواده را دورهم بازهم بخندید.

 

کوهبانوی تیم که بخندد؛ زندگی، موفقیت، سلامتی، آرامش و لذت می‌خندد، حتی خود شادی هم می‌خندد. قدر کوه‌بانوی گروه را بدانید. او که بخندد کل دنیا می‌خندد.

 

کوه‌گرام هم دارد می‌خندد، چراکه می‌داند اکنون شما می‌خندید.

و نقد مسعود فرحبخش در وبسایت بام ایران

کوه بانو و کوه مرد...

متاسفانه فضای جامعه ما پر است از مفاهیمی جنسیت زده که البته کوهنوردی ما نیز درون همین دایره است. این جنسیت زدگی در فضای عمومی کوهنوردی(چه در کوهستان و چه در ادبیات مربوط به کوهستان) نه از نوع خصمانه که اغلب از نوع خیرخواهانه است. یعنی آن تفکری که زن را "جنس لطیفی" می داند که اصولا نباید گذاشت در طول کوهنورد خم به ابرویش بیفتد و باید همواره از او حمایت کرد و همینطور دائما باید از او تعریف کرد و ایراداتش را گوشزد نکرد... این جنسیت زدگی زمانی اوج می گیرد که برای مردان از واژه عمومی کوهنورد استفاده می شود اما زنان را "کوهبانو" خطاب می کنیم چراکه همواره باید بر این طبع لطیف زن صحه گذاشت.

 

در تاریخ کوهنوردی ایران بودند زنانی که نه کوهبانو بلکه کوهنورد بودند اما کارهای بزرگی انجام دادند مانند مهری زرافشان اولین زنی که در زمستان به دماوند صعود کرد، در قله شبمانی کرد و از گرده آلمانها به علم کوه صعود کرد و هستند و بودند زنانی در کوهنوردی جهان که بسیار بالاتر از مردها به فعالیت حرفه ای مشغول بودند مانند وندا روتکیویچ کسی که در حضور کوهنوردان نامدار مرد لهستانی توانست اولین کوهنورد و نه کوهبانوی لهستانی شود که به بام دنیا صعود کرده است.

 

در ضمن آیا کسی می داند معادل بین المللی کلمه "کوهبانو" کدام است؟

بیاییم از ادبیات بهتری در حوزه کوهستان استفاده کنیم و جنسیت زدگی از هر نوع را وارد متن هایمان نکنی

 

 


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۱۹ ق.ظ
  • فرشید داوودی

نظرات  (۸)

درود بر جناب داوودی عزیز...

قلمت همیشه نویسا و دلت شاد باد کوه مرد بزرگ...


فقط تو ایران میشه این عجایب رو دید. ظاهرآ دو بیت زیرهنوز دستتون نرسیده
کوه بانو سنگ استنجایت کو
گر دهی من سرمه چشمانم میکنم
بدنبال خرگوش مرو ای کوه بانو
حلقومم را کاسه توالتت میکنم!


سلام استاد. بعد از مدتها یه سر به دنیای کوه نویسی زدم و اول از همه هم اومدم خدمت شما. متاسفانه امروزه هر کس غوره نشده ادعای مویز گشتندی میکند. طرف دو ماه کوه نیومده ادعای کوکوشکایی میکند و دیگری با یه شیرپلا رفتن، شعر برای کوهبانو می سراید. غافل از اینکه در ره منزل لیلی (کوهبانو) چه خطرهاست در آن. سالها تلمذ در کنار شما لازم است تا هم سر از تکنیک و فن سنگ و دیواره و برف و یخچال در آورد و هم از راز کوهبانوان، و تازه این اول کار است که چگونه این رازها را با آن تکنیکها بیامیزد تا این هورمونهای بی صاحب، بلکم به نوایی برسند.
سلام آقا فرشید. خیلی خندیدم دم شما گرم (: خوشحالم که بعد از مدتها که وبلاگ ها رو باز می کنم می بینم شما هنوز می نویسید. پاینده باشید.
آقا سال نو مبارک،
امید که سال 98 سال خوبی باشد برای شما. پر از عشق و امید و پر از هیجانهای مثبت.

تقریبا هفت هشت ماهی میشه که نه کوهنویسی کرده ام و نه کوه خوانی!! کوهنوردی کرده ام اما در این مدت حتی به باشگاه خودمان یعنی خانه کوهنوردان تهران هم سر نزده ام.
امروز از سر تفنن یا دلتنگی سری زدم به یار سالهای اخیر یعنی کوهنامه، دیدم هنوز هست. خدا را شکر. ترا هم اینجا دیدم خوشحال شدم.
تن تان سالم دل تان خوش.  




سلام 
سال نو مبارک

امیدوارم سال  بسیار بسیار بسیار بسیار  خوبی داشته باشید

پیام تبریک پارسال یادتون هست ؟
خب البته نهههه
ولی امید به  روزهای روشنننننن
بشکنه اون قلمی که نیاد وبلاگ نویسی کنه!
  • یه فرشید دیگه
  • استاد بعد از مدتها سرزدم به وبلاگت که دیدم آدرس اینجا رو دادید.تو رو خدا بنویسید.حالمون خوب میشه با خوندن وبلاگ شما🙂

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی