طنز کوه

۲ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

من و گرگ‎های دارآباد همین الان یهویی!


در راستای اینکه چی می‎‎خواستیم چی شد! ما می خواستیم شوآف داشته باشیم و به به و چهچه ملت رو!! اما این  کوه نشناس‎های بی همه چیز؛ کلی نقد کردند و به سیخ  سرخ کشیدند و ضایعمون کردند. بعد  نمایش!  صعود به ارتفاعات هشت هزار متری! دارآباد و جدال با گرگ‎های منطقه که در نهایت با روبوسی و لبخند زدن گرگ‎ها به کوه نورد حادثه دیده که تازه  امکان دفاع هم از خودش نداشته؛ خبرنگار ما ازعظیم قیچی‎ساز پرسید نظر شما به عنوان فاتح چهارده قله بالای هشت هزار متر در مورد این برنامه چیست؟ گفت ناراحتم که پروژه‎ام تکمیل نشد و من باید دارآباد رو صعود می‎کردم و بغض کرد و در بغل خبرنگار ما افتاد.

در همین راستاتر انجمن گرگ‎های مقیم مرکز در اطلاعیه‎ای و در  پاسخ به اینکه چرا آن شخص را ندریده‎اید؟ گفتند لعنتی آن روز به طور اتفاقی روزه  بودیم! کاش روز قبلش اومده بود. در همین خصوص سرخپوستان مقیم ایالات متحده به سازمان ثبت احوال خودشان اسامی جدید سرخ پوستی زیر را پیشنهاد دادند.

-رقصنده با گرگ‎ها( عع این قبلا بوده)

-لبخندیده با گرگ‎ها

-پریود شده در کوه

-صعود کننده با گرگ‎ها

-نگاه کرده عاشقانه به آسمان

-پرواز بر فراز کی 2

-بیواک کرده بالاتر از ابرها

-خندیده با هلی کوپتر

-کیف کرده با هلی کوپتر

-بیواک کرده در شب اول حتی با داشتن چادر!

-چیزی گفته که نگنجیده

وووو

نتیجه گیری:

1- حواسمون باشه در دنیای اینستاگرام فقط شاخ‎های نمایشی اینستاگرام نیستند! یک سری اهل فن وکوه‎نوردان تیز بین هم هستند که آدم رو در خصوص گزارش‎هاشون به چالش می‎کشند.

2-با نگاهی به آینده درست داستان بنویسیم!

 



علاقه به جنس مونث در کشورما، اصولا از همان کودکی نهادینه می‎شود و در امداد و نجات و پریدن هلی کوپتر و کشف استعدادهای پرت و پلا گویی خصوصا توسط  آقایان از طریق کامنت‎ها به ظهور و بلوغ می‎رسد.

به عنوان مثال یک مرد در شمالی دماوند و زمستانه !! دچار سانحه میشود. و بعد از یک هفته اگر توانست زنده بماند تازه یک الاغ بدون پالان برای نجاتش میفرستند و وقتی شرح ماجرا را در اینستاگرام مینویسد؛  کامنتهای  امت همیشه در صحنه به شرح زیر می‎شود:

-  عع داشتی .... می مردیها فدای ...خر می‎شدی، آخر هفته چکاره ای؟

-  آخه ج...ش تو رو چه به کوه! حیف الاغ که واسه امداد و نجات تو بفرستند

-      داشتی فدای سرم می شدی

-      خب به درک! چشمت کور میخواستی تنهایی نری

-  بابا تو برو همون تپه‎های در خونه‎تون رو صعود کن تورو چه به زمستونه دماوند اونم شمالی... لاشی

در شق دوم یک خانم در تیغه ‏های دارآباد خودمون زمین گیر میشود (البته اینقدرهم شارژ دوربین و موبایل دارد که بنشیند راحت فیلم و عکس بگیرد!) کافی است گوشی را بردارد و فقط یک آروغ بزند هلی کوپترها مثل دسته کلاغ‎ها قارقار کنان بالا سرش به پرواز در می آیند؛ هیچ ارتباطی هم ندارد که امدادگر از دوستانت باشد یا نه  و برایت در کامنت هم غش و ضعف برود.

 کامنتها هم بالغ بر دو هزار تا و ده هزار لایک خواهد شد بدون اینکه اصلا بفهمند داستان چی بوده! شاذترین و شاخصترین کامنتها به شرح زیر است:

-  یک امدادگر: عزیزم همون موقع که گفتم تحمل کن هلی کوپترهارو پروندیم الان میرسند فقط رسیدند اونجا بیه بیه کن خودشون میشینند جلدند لاکردارها! دل تو دلم نبود

-  یک امداگر دیگر:همون موقع که آروغ زدی متوجه شدم با یه حرفهای سرو کار داریم!(مثلا از قبلش نمی دونستند کیه!!) خوابت برده بود اما بالاسرت گفتم:  طاقت بیار رفیق یه هلی کوپتردیگه  هم از پشت با بار نوار بهداشتی و چای و قهوه داره میاد...

-  یک کوه نورد پیش کسوت: اوه... خوشحالم زندهاید البته بدونید  با نگاه عاشقانه به آسمان میشد فهمید وضعیت هوا درچند ساعت دیگر چگونه است!!!!... هوم... بو بکش هوا را به آسمان نگاه کن. اووووووف در گلستانه چه بوی علفی می آمد( یعنی ایشون اساسی ریدند به بنا و بنیان هرچی دوره و کلاسهای هواشناسی کوهستانه... همه اش پشم)

-      وای عزیزم تو غولی

-  ماشالله دختر من هم یک دفعه تو یک برنامه پریود شدم چی بگم...برام امداد گر هم فرستادند؛ یک دفعه امدادگرها دیدند جوی خون... اما  بمیرم....!!

-      وای عزیزم چقدر رومَنس منم حاضرم بمیرم اما دیده بشم!

-  وای منم مثل تو هلی کوپتر سواری خیلی دوست دارم! حیف شهربازی نداره تازشم داشته باشه خیلی پولش می شه مفتی که نی... بیا دفعه بعد باهم بریم بعد زنگ بزن به همین دوستت امدادگره که کلی هم پاچه خواریتو کرده یه هلی کوپتر بیاره منم سوار کنه

-  وای عشقم این حادثه رو مثل ادموند هیلاری کتابش کن حتما پرفروشترین میشه بوس

-  وای چقدر باعث مباهاتمون شدید منم یک دفعه شیرپلا رفتم دستشویی! همچین گوزیدم  کار به امداد نجات کشید

-  مرسی که تجربهی گرانبهات رو باهمون شیر کردی منم از این به بعد پریود بشم میدونم چکار کنم

-  سگ ، گرگ، شغال و پریود وای همه اینا می تونه اسبو از پا بندازه ماشالله( یعنی منم کوهنوردم می فهم این چیزارو)

-   وای امدادگراتون هم فوق العاده بودند مجسمه‎شون رو باید ساخت  فرستاد موزه مادام توسو

-  وای عزیزم من روزنامه آشنا دارم صبح می‎دم چاپش کنند اسمشو هم می‎ذاریم چشم در چشم گرگ‎ها!

نتیجه گیری: یک شخصی با ندانم کاری کلی هزینه و نفر و جان دیگران را به مخاطره میندازه این وسط یک مشت مشنگ به به چهچه میکنند.

·    البته مورد داشتیم از اهالی فدراسیون هم بودند رفتند ایستگاه پنج آتش نشانی برشون گردونده

تصویر: اینترنت