طنز کوه

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است



 

آن مرد آمد.

 آن مرد  کلنگ نمادین در دست دارد.

 کلنگ‎های او خیلی نمادین است.

ما در فدراسیون کلنگ زیاد داریم.

کلنگ- ها!

..............

اسم این دره یخار است.

در این چند سال برنامه‎های اجرا شده در آن همیشه نمادین شده است.

اسم این مرد اکبر آقا است.

اکبر آقا هم قصد کرده  برای سال بعد به یخار برود.

او می‎داند در یخار هر صعودی بشود برنده است.

او قصد دارد این بار صعود مهتابانه! یخار را برگزار کند.

یخار- نمادین

.................

اسم این دختر کبری است.

کبری ده سال دارد.

او دختر زرنگ و با هوشی است.

او درکوه‎نوردی یک پیش‎کسوت است!

 قرار است در سال بعد در جشنواره او پیش‎کسوت برتر شود.

پیش‎کسوتی سن و سال نمی‎شناسد.

ما معنی پیش‎کسوت را می‎دانیم.

پیش- کسوت

....................

این مرد خرید می‎کند

از این مرد در جشنواره تقدیر شد.

ما در جشنواره از همه‎ی نزدیکان خود تقدیر می‎کنیم.

صله رحم در اسلام همیشه توصیه شده است.

صله-رحم

..................

این مرد کالا می‎آورد.

او در حمایت از تولید داخلی! کالا وارد می‎کند

ما از او هم تقدیر می‎کنیم تا تولید داخلی! رونق بگیرد.

تولید- داخلی

................

این مرد بقال است.

او در مغازه خود همه چیز می‎فروشد

ما از او هم تقدیر کردیم.

بقالی- محل

.................

اسم این مرد حسن است.

او همسایه ما است.

او هر شب زباله‎هایش را دم در می‎گذارد.

پس او فعال محیط زیست است.

ما در جشنواره از او تقدیر می‎کنیم

محیط- دو زیست

..................

پ.ن: در جشنواره اخیر از همه تقدیر شد الا عمه مکرمه ما

 


وبسایت فدراسیون کوهنوردی: اعلام رتبه‌بندی هیأت‌های کوهنوردی و صعودهای ورزشی در سال 1395

    در همین راستا نگارنده ضمن ابراز کمی تعجب ( فقط کمی! ممکن است مال بقیه بیشتر باشد) از رتبه پایین برخی استانها که سالیان سال است در کوه و سنگ ریشه دارند و اصولا تو کوهها به دنیا آمدند؛ بدینوسیله به فدراسیون پیشنهاد میکنیم هیاتهای استانی را مثل فوتبال  لیگ برتری  و دسته اولی کند و همینطور برود تا دسته چهار و زیر گروه دسته چهار و محلات!

مثلا در پایان فصل (سال) دو هیات به دسته یک سقوط کنند و دو هیات به لیگ برتر بیایند. این امر میتواند موجب  خرید و فروش امتیاز هیاتهای لیگ برتر شود. به عنوان مثال  کهگیلویه امتیاز تهران را میخرد میآید رده چهارم و بعد میرود باشگاههای آسیا! علاوه بر این کمک شایانی به رقابت و دلال بازی و خرید و فروش کوهنورد و سنگنورد میکند. مثلا ما از تهران میرویم "رضا علیپور" را با کلی پول و دلال بازی از هیات قزوین میخریم.

 حتی میتوان یه چند کارگروه دیگر و چهار تا پیش نیاز مربیگری  هم در کنارش تعریف کرد مثل کارگروه دلال بازی و یا مربیان لیگ برتری و... تا علاوه بر اشتغالزایی، گرمی خاصی به این رقابتها بخشید و فدراسیون را متحول کرد. آقا سنگ مفت، گنجشک هم مفت! مدیریت در این کشور که همیشه بر اساس آزمون و خطا بوده این را هم امتحان کنید جواب میدهد ها.

همان منبع فوق: مراسم تجلیل از عظیم قیچیساز با مشارکت فدراسیون کوهنوردی و  بانک سامان برگزار شد. هر چه تو عکسها نگاه کردیم دیدیم همه خودیاند و اصلا نخودی توش نبود. مثلا جای اعضای گروه کوهنوردی  زاقاتها و سنگنوردی کرکسهای پل خوابی خالی بود بعد میگویند ما تبعیض بین کوهنوردان قایل نمیشویم. لااقل این استاد عزیزالهی را به نیابت از زاقارتها و طوبی آذرگشب را به نیابت از کرکسهای پل خوابی دعوت میکردید یه لقمه هم اینا میخوردند!

کوهنامه: روز گذشته هشتمین دوره انتخابات انجمن غار و غارشناسی ایرانیان برگزار شد و در این مراسم توسط یکی از سخنرانان چیزی گفته شد که ادبیات سیاسی جهان  کیلومترها جا به جا شد و تن پدر علم سیاست در گور به حالت ویبره در آمد و مادر علم سیاست  را به فنا داد.

در همین ارتباط "پیمان یاوری" عضو و رییس هیات مدیره قبلی به بیان گزارشی از دوره قبل پرداخت و گفت: "امیدوار است انجمن جدید فارغ از تنشها و درگیریهای دوره پیش و به دور از دموکراسی!!! با دیکتاتوری فهیمانه!!! به سوی اهداف انجمن گام بردارد.

با توجه به این فرمایشات و ادبیات سیاسی جدید ما دیکتاتوریهای فهیمانه زیر را توصیه میکنیم:

زن به شوهر (با لحنی آرام): عزیزم  پول میدی برا خرید یا دسته جارو را از پهنا بهت آره و اینا کنم؟

مرد: بفرمایید عزیزم این پول... وایییی چه ادبیات زیبا و دیکتاتوری فهیمانهای!

مدیر خطاب به کارمند (با لحنی آرام و مهربانانه):  این گزارش را تا فردا آماده کن!

کارمند: ولی قربان این گزارش یک ماه زمان میبرد!

مدیر با لحنی آرام تر: یا آماده میکنی یا همین میز را با کلیه ملزومات اداری  به صورت کاملا خشک ...

کارمند: بله قربان همین الان؛ چه ادبیات زیبا و دیکتاتوری فهیمانهای!!

دعوای خیابانی اولی به دومی: یا  خسارت منو میدی یا خارتو...

دومی: فقط صیغه کنید لطفا که شرعیات هم لحاظ شده باشد... وای شما خیلی ادبیاتتون زیبا و دیکتاتوریتون فهیمانه است ها!!

 




مسیر "رئیس هیات به درد نخور"!

مرتضی زارع در شبکههای اجتماعی نوشت :" ... مسیرمذکور را بخاطر این رولکوبی کردیم که جامعه حاضرکوهنوردی کرمانشاه همیشه در یادش  بماند دراین ده سال اخیرچقدرنسبت به سرنوشت خودش بی تفاوت بوده است..."

 تقریرات فوق، تقطیع شد از میان سیاه مشقهای "آسِد مرتضی زارع" گشاینده طُرُق در جبال از طریقهای متعدد (فوق،تحت،اوسط و قفا) جهت مسموع رعیت از بهر اطلاع.

منقول است  آسِد مرتضی زارع از حَجَرالنَّوردان به نام و صاحب وبلاغ فخیمه دیار بیستون شبی در منزل به زوایه نشسته بودند و  لبه نان میشکستند و چای بر لب میزدند؛ پس لپ تاپ گشایش و اینستا راست نمودند و  در صفحات دستهجات مجازی خود در اعتراض به کم کاری رییس هیات جبالنوردی کرمانشاه و دستهجات همراه ایشان  تقریر نمودند که:  طریق حجر نوردی‎ای  مفتاح نمودیم از میان جمیع طُرُقهایی که تاکنون مفتاح نمودیم مسما به  "رییس هیات به درد نخور" از آن سو که درس عبرتی باشد برای آیندگان در سرحدات؛ الی یوم القیامه.

که از عجایب تسمیه بوده؛ علی ایحال نغارنده که بنده حقیر سراپا تقصیر باشم در راستای همان درس عبرت از برای نوادگان رعیت، تا یادشان نرود که  چهها کردند؛ افتتاح و نامگذاری طرقهای زیر را در دستور کار قرار دادم تا جمیع رعیت حَجَر النَّورد حساب دست‎شان بیایید انشاءالله.

-        مسیر "حالتو می گیرم رییس هیات فلان فلان شده" با درجه سختی 5.9

-        مسیر "ممد پوزتو می زنم تو مسیر 5.15" با همین درجه سختی

-  مسیر "ممد به جون مادرم تا آخر هفته پول مارو ندی خشتک رو می کشم سرت" با درجه سختی 5.12

-  مسیر "رییس فدراسیون یک چایی نداد به ما، تازه کلی هم هزینه های مربیگری رو افزایش داد بی هوا" با درجه سختی یک میلیون تومان!

-        مسیر" بابا برای یک مربیگری و این همه پیش نیاز؟!!" با درجه سختی 5.14

-        مسیر "ببین جواتی من خار مادر تو...لا اله الا الله" با درجه سختی 5.12

-        مسیر " گشایش شد از پشت با درجه سختی خیلی بالا"

-        مسیر "عمه تو..." با درجه سختی پایین

با عنایت به اینکه  نگارنده داشت کار را به گشایش مسیرهای بی ناموسی میکشاند الباقی گشایش‎ها را فعلا متوقف و  نوشته را درز می‎گیریم.




 

یکم: آی خونه دار! بدو که آتیش زدیم به مالمون... زنبیلت رو بردار و بیار... بدو آقا که حراجش کردیم... بدو خانم که تموم شد... کلاس‎های درجه سه صعودهای ورزشی طبق آخرین مزون اروپا، مطابق آخرین استانداردهای IFSC  فقط یک میلیون تومان!... پول دو تا آبنبات چوبی... در هتل پنج ستاره پلور... بدو تا تموم نشده... مفتِ مفت... فقط خانم‎های خوش سلیقه... آقایون شیک‎پوش... بدو که مفتِ مفته... دیر بجنبی دور بعد شده سه میلیون! با یه بیست تا پیش‎نیاز دوره مثل مبانی جستجو در کوهستان و مبانی حفظ محیط کوهستان دیگه (که از جمله دوره‎های کاملا با ربط!!! سنگ‎نوردی بدون هدف ایجاد شغل)  هم هست، بهش اضافه می شه.

بدو که حراج شد.

دویم: مسابقات جام جهانی سنگ‎نوردی  اخیرا در هند برگزار شد و تیم ملی اعزامی کشورمان که یحتمل از جمله تیم‎های خاص ملی در جهان است که با هزینه شخصی غالبا به مسابقات ملی!! می‎رود بدون کسب نتیجه در خوری به میهن اسلامیمان بازگشت؛ در همین راستا یکی از این سنگ‎نوردان در شبکه اجتماعی  گفت: می‎روم که خوشحال برگردم و رفت آخر شد و ما را هم در خوشحالی خود سهیم کرد! به هر حال خب آخر شدن خیلی از بیستم شدن به چشم می‎آید. ایشان در بازگشت میمون و ظفرمند و خوشحال کننده خود گفت: البته  براش مهم نبوده مقام بیاره صرفا برای کسب تجربه رفته!

 به هر حال امیدواریم ظرف چهل پنجاه اعزام دیگر ایشان تجربه کافی کسب کرده و از رده آخر به رده یکی مونده به آخر برسد و اگر  عمر ما در صد سال آینده قد داد روی سکو رفتن جهانی ایشان را ببینیم بحمدالله!

سیم: وبسایت سولدوز آلپ ترجمه‎ای از مصاحبه "نسیم عشقی" با این نشریات خارجه را بازنشر داده که در بخشی از آن وی گفته: "تا به حال بیش از 70 مسیر جدید در چندین کشور باز کرده است و معتقد است که جامعه کوهنوردی در ایران خیلی کوچک است و بیشتر صعودها جنبه تفریحی (پیکنیک رفتن) دارند. او میگه که در ایران بیشتر کوهنوردان دوست دارند برن بیرون و از هوای خوب بیرون لذت ببرند و در حال حاضر تعداد کوهنوردان و سنگ نوردان ایرانی که می خواهند مرزهای توان خود را به چالش بکشند بیشتر از 10 تا نیستند."

در همین راستا و عنایت به این موضوع که وی بیشتر صعودهای گروه  کوه‎نوردی "زاقارت‎ها"  و صعودهای گروه  سنگ‎نوردی "کرکس‎های پل خوابی" را پیک نیکی تلقی نموده، مولانا جلال الدین فرشید! محمد داوود بلخی شعری در وصف ایشان به شرح زیر سرود؛ همین الان یهویی!

کلوخ مرا تپه مرا عشق صعود خوار مرا

سنگ تویی غار تویی خواجه حمایت کن مرا

بیستون  تویی علم کوه تویی فاتح و مفتوح تویی

ال کاپیتان مشروح تویی بر در اسرار مرا

صعود تویی سرطناب تویی تاپ مسیر تویی

مرغ کُه طور تویی خسته به کوئیک مرا

اسلینگ تویی کارابین پتزل تویی گیری گیری تو(2) تویی مسیر خانم خوشگله تویی

5.15 تویی صعود یه تیکه مسیر تویی بیش کنفت نکن مرا

کارگاه  تویی پایان دیواره تویی نوز تویی

همطناب کاردرست تویی راه ده ای یار مرا

صعود تویی فرود تویی حاصل صعود لادورا دورا تویی

فرست اسنت تویی رد پوینت تویی حمایت  ده این بار مرا

تسمه تویی ریورسو تویی هشت فرود تویی رول  تویی

پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

و خلاصه 

این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی

راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا

در یک کمی باز راستاتر جهت اطلاع این بانوی فاتح و مفتوح و ال کاپیتان مشروح عرض کنیم که  اخیرا عظیم قیچی ساز صعودهای پیک نیکی و گل گشتی‎های خود به چهارده تا هشت هزاری‎ها را با چند سیخ جوج آبدار به پایان رساند و همینطور کاظم فریدیان به عنوان اولین ایرانی صعودی پیک نیک وار به کی 2 داشت و سنگ‎نوردان طبیعت کاری چون شفقی و گرامی در تسارونورا به طرز گلگشتی مسیر باز کردند و یک پیک نیک خوب به اجرا گذاشتند و فرشاد میجوجی پیک نیکی کار خوب کشورمان یک روزه چهار مسیر را  در علم کوه صعود و فرود آمد کف و در پایان یک جوج هم زد بر بدن و همینطور سالنی کارهای  ما در داخل کشور به طریق کاملا  پیک نیکی مقام داخلی کسب می‌‎کنند.  از جمله برات زاده و الناز رکابی و فرناز اسماعیل زاده. تازه برنامه‎های گل گشتی پروانه کاظمی را نگفتیم.  و اما خود ما هم به طرز جالبی گاهی پیک نیک با سیخ به کوه می‎بریم و سناتوری بر بدن می‎زنیم و در توهم خود مسیرهای 5.20 d!! صعود می‎کنیم!!!