عصر تلگرامبندان
از این کوهنامهایهای پارتی باز هم آبی گرم نشد که نشد و فقط هوای پرشین بلاگ را دارند. حتی برای ما هم کاری نکردند. فقط به نفع رفیقهای خودشان کار میکنند.
علی ایحال با آمدن به اینجا ما با پیشنهادات جدیدی هم آمدهایم.
اول: در دهه اخیر و با آغاز دوران پارینه وبلاگی، و ظهور نئو وبلاگنویسان و داغ شدن این بازار،عدهای به سرشان زد که حیف است که اهالی قلم از ظهور اندیشمندان وبلاگنویس کوه و دره و سنگ و کلوخ و آجر محروم باشند برای همین فرهیختگان قوم گرد هم آمدند و یک میزِ گرد هم ساختند و صعود قلم راه انداختند و الحمدالله هیچ دستاوردی هم نداشت جز دورهمی نشینی و گپ زدن! با ظهور عصر تلگرامبندان جاندارانی تحت عنوان کانالداران ظهور و بلوع نمودند که متکلم وحده بوده و هر چی را دوست داشتند به خورد ملت میدادند و هیچکس هم در کانال اینان امکان اظهار نظر نداشت و هر چی هم میتوانستند اظهار فضل میکردند و مطالب هم را، کف و به خورد خلق الله میدادند و خصوصا کسانی که در وبلاگنویسی حرفی برای گفتن نداشتند به این سو مهاجرت و به صورت مونولوگ شروع به اظهار فضل کردند و بعضا به دوستان هم پیشنهاد میکنند که مطالب گوهربارشان را در سایر گروه ها پخش کنند.
شعر: به کانال من اگر اَد میشوید و یا میآیید نرم وآهسته بیایید مبادا ترک بردارد در و دیوار و درز کانال من
در همین راستا پیشنهاد میکنیم که صعود تلگرامداران را به جای صعود قلم وبلاگداران راه اندازی کنید. الان فصلش هم هست و کلی میتوانید با هم و به هم کانال بزنید!
دوم: میدانید که هر قدر کارها را سختتر کنید ابهتش بیشترمیشود. مثلا برای همین مسابقات سنگنوردی نونهالان که البته با این همه زحمت ما بچهمان یک روز مانده به مسابقات تب و لرز کرد مریض شد افتاد خانه و به ما وصال نداد هم پولمان رفت هم وقتمان. اما قبلش یک پایمان دنبال بدبختی بود در همان حال پای دیگرمان در مطب برای گرفتن گواهی صحت و سلامت و یکی هم تو هیات تهران برای گرفتن رضایت نامه شرکت فرزند در مسابقه!(حتما می پرسید ادم که دو پا دارد!) که نفهمیدیم چه صیغهای است چون بچه که نمیتواند بدون حضور پدر و مادر به مسابقه برود و وقتی پدر و مادری بجهاش را میآورد یعنی رضایت دارد دیگر!و با فرض وجوب این امر کلا دولت الکترونیک و تکنولوژی اینترنت برای کاهش مراجعات ارباب رجوع یعنی کشک. لابد فقط به درد چت میخورد و مخ زدن در تگرام.
سوم: آقا به این رو قبله دیدیم که میگیم! یک آقایی خودش را جر داده یک مطلب علمی ترجمه کرده دو کامنت و یک لایک تو اینستا برایش گذاشتند آن یک لایک قطعا خودش بوده که عقده ای نشود اما دو کامنت هم این بوده عع چه جالب! و دومی بیکاری ها ولی یک خانم آمده نوشته باز سر ماه شد و دوره آمد و دل و کمر ما به درد آمده سنگ و کوه تعطیل! تا نگارش این پست ده هزار و پانصد لایک و کامنت بمیرم الهی خورده و در هر دقیقه دارد صد لایک دیگر اضافه میشود و بیشتر این لایکها هم سهم آقایان بوده. گفتیم ما مردها را از اینستا و سایر صفحات مجازی بگیرند صفحات این خانمهای معظم دو تا لایک هم نخواهد خورد.کمی جنبه مردانه هم بد نیست.
چهارم: یکی از یخنوردان اناث ملی پوش هم در پایان مسابقات اخیر یخنوردی فرمودند:
"در شرایط سخت آب و هوایی جایگاه سوم جهان را کسب کردیم"
بمیرم الهی چقدر سختی کشیدید یحتمل آنهایی که اول و دوم شدند این شرایط را تجربه نکردند و در حالی که از خنکای لذت بخش هوای بهاری لذت میبردند و لیمونادشان را مزمزه می کردند و در حین صعود تلگرامشان را هم چک میکردند با بالابر به تاپ مسیر رسیدند و اول و دوم شدند. همه امکانات مال این اروپاییهاست که خب از عدالت به دوره! خداروشکر گرفتار ناداوری نشدیم!
البته یادمان نمی آید خودشان در انفرادی چندم شدند ولی خدا خیر بدهد صفدریان را برای عنوان تیم یک کاری کرد.
دست آخر: این پست با متلکهایش هم جای هیچ اعتراضی ندارد خیلی حرف بزنید از طریق مسئول پناهگاه پلنگ چال هماهنگی میکنیم با وکیل فدراسیون دخلتان را میآوریم!!
- جمعه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۸ ب.ظ